گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
انوار العرفان
جلد دهم
[سوره المائدة ( 5): آیات 54 تا 56 ] ....



ص : 422
اشاره
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا مَنْ یَرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دِینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ أَذِلَّۀٍ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّةٍ عَلَی الْکافِرِینَ یُجاهِدُونَ فِی
سَبِیلِ اللَّهِ وَ لا یَخافُونَ لَوْمَۀَ لائِمٍ ذلِکَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِیمٌ ( 54 ) إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ
( یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ ( 55 ) وَ مَنْ یَتَوَلَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُونَ ( 56
، ص: 423
[سوره المائدة ( 5): آیه 54 ] .... ص : 423
اشاره
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا مَنْ یَرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دِینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ أَذِلَّۀٍ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّةٍ عَلَی الْکافِرِینَ یُجاهِدُونَ فِی
( سَبِیلِ اللَّهِ وَ لا یَخافُونَ لَوْمَۀَ لائِمٍ ذلِکَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِیمٌ ( 54
ترجمه و شرح .... ص : 423
خداوند متعال پس از آنکه در آیه قبلی مؤمنان را از رو کردن بجبه یهود و نصاري بیم داد و دستور داد که آنان را دوست نگیرید
در این آیه نیز کسانی را که با این دوستی یا انگیزههاي دیگر از دین خود رو گردان شدهاند بیم میدهد و میفرماید: این کار در نزد
خدا ارزشی ندارد و زیانی بدین نمیرساند و دین خدا را یاران و یاورانی است که از آن پاسبانی میکنند و چون نظام کلّی تعلیم و
، تربیت در جامعه بشري تدریجی است لذا مقتفی است که حضرت بقیۀ اله علیه السلام قرنها که
ص: 424
مشیت پروردگار به آن تعلق یافته در پس پرده غیبت در انتظار بسر برد آنگاه که بشر مراتبی را از تربیت پیمود و بحد رشد فکري
نائل گشت و درك نمود که به جز تدبیر مصلح جهانی اختلاف و خصومت از جهان برطرف نخواهد شد حضرتش باذن پروردگار
قیام مینماید و زعامت مکتب قرآن و تصدي تعلیم و تربیت بشر را بعهده میگیرد اینک میفرماید:
اي کسانیکه بخدا و رسولش ایمان آوردهاید هر کس از شما پس از اظهار ایمان بکفر سابق خود برگردد هرگز بدین خدا زیانی
نمیرسد و خداوند دین خود را بدون حامی نمیگذارد و چیزي نخواهد گذشت که خداوند مردمی را میآورد که آنان را دوست
دارد و آنان هم خدا را دوست دارند و نسبت بمؤمنان رام و مطیعاند و نسبت بکافران شدید و سختگیر میباشند: در راه خدا براي
اعلاي کلمه و انهدام بنیان کفر کوشا و مجاهدند و در مأموریتی که بجهاد دارند از سرزنش هیچ ملامتکنندهاي بیم ندارند این
صفات حسنۀ یعنی دوستی خدا و فروتنی بمؤمنان و شدت عمل نسبت بکافران فضل و توفیق و عنایتی است از جانب خدا که بهر
کس بخواهد یعنی مورد استحقاق باشد و اهلیّت آن را داشته باشد عطا فرماید و خداوند واسع است یعنی بخشندهاي است که بیمی
از نفاد و زوال ندارد و بمحل عطا میکند و جز بمقتضاي حکمت تبدیل نمیفرماید و علیم است یعنی داناي بمحل و مورد استحقاق
صفحه 187 از 214
قابلان جود و بخشش میباشد.
(54)
، ص: 425
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 425
اي گروه مؤمنان هر که از شما میشود مرتد عیان و برملا
بر زبان آرند قول و ارتداد از پس اظهار دین و اعتقاد
پس خدا زود آورد قوم دگر که ندانند از محبت پا ز سر
دوست با حقند و حقشان یار دوست حق بود یار کسی کو یار اوست
حب حقشان ثبت باشد در ورق همچنین باشد بر ایشان حب حق
اي موحد بر یحبهم دار گوش پس یحبونه شنو در حب بگوش
دوستدار حق بود ثابت بدین وز عدوي حق کشد پیوسته کین
خاضع و خاشع بود بر مؤمنان لیک سخت و کینه جو بر کافران
واسع است و مطلع بر خلق حق کیست تا بر فضل وجودش مستحق
(54)
، ص: 426
شأن نزول .... ص : 426
به عقیده حسین و قتاده و ضحاك و ابن جریح این آیه در باره ابو بکر نازل گردیده است.
اما بنظر سدي در باره انصار نزول یافته است لکن مجاهد گفته این آیه بنا به روایت منقول از پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله در
خصوص یمن نازل شده است.
طبري نیز این قول را به خاطر روایت منقول از رسول اکرم صلّی اللّه علیه و آله پسندیده است ولی از امام محمّد باقر و امام جعفر
صادق علیهما السلام و همچنین از حذیفه و عمار و ابن عباس روایت شده که این آیه در باره اهل بصره و کسانی که با امام علی
مرتضی علیه السلام به جنگ پرداختند نازل گردیده است.
بطوریکه از امام مرتضی علیه السلام روایت شده که در هنگام جنگ بصره فرمود به خدا قسم تا به امروز اهل این آیه به جنگ و
کارزار نپرداخته بودند سپس آیه را تلاوت فرمود و روایت مزبور را حذیفه و عمار و دیگران هم نقل نمودهاند و تنها موضوعی که
تأویل مزبور را در قول چهارم تقویت میکند آن است که خداوند متعال اوصافی را که در این آیه فرموده تمام و کمال در امام
مرتضی علیه السلام در مییابیم که از هر حیث تمامی صفات مذکور در آیه را واجد و دارا میباشند. أنوار العرفان فی تفسیر
القرآن، ج 10 ، ص: 427
ثعلبی نیز که از مفسّرین عامه است در تفسیر خود نوشته که این قسمت از آیه (فَسَوْفَ یَأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ) در باره امام
مرتضی علیه السّلام نازل گردیده است.
صفحه 188 از 214
امّا تفسیر علیّ بن ابراهیم نوشته که در باره امام قائم و اصحاب او نازل شده که در راه خدا مجاهده نمایند.
و نیز نوشتهاند چون این آیه نازل شد از پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم پرسیدند مراد از قوم مزبور که خدا وعده فرموده که
داراي این صفات باشند کیست پیغمبر اکرم دست مبارك خود را به شانه سلمان فارسی زد و فرمود این مرد و قومش یعنی ایرانیان
میباشند، سپس فرمود:
لو کان الدین معلّقا بالثریّا لنا له رجال من ابناء فارس.
یعنی اگر دین را بستاره پروین آویخته باشند مردمانی از مردم ایران به آن دست خواهند یافت.
(54)
، ص: 428
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 428
قوله تعالی: وَ لا یَخافُونَ لَوْمَۀَ لائِمٍ.
لوم- یعنی سرزنش و نوعا در مقابل چیزي است که به ملامت کننده ناگوار و بملامت شده نامناسب باشد چنانکه در آیه 22 سوره
ابراهیم میفرماید: فَلا تَلُومُونِی وَ لُومُوا أَنْفُسَکُمْ- یعنی مرا ملامت نکنید خود را ملامت کنید.
تلاوم- یعنی یکدیگر را سرزنش کردن چنانکه در آیه 30 سوره قلم میفرماید: فَأَقْبَلَ بَعْضُ هُمْ عَلی بَعْضٍ یَتَلاوَمُونَ یعنی بعضی به
بعضی دیگر رو کرده همدیگر را ملامت و سرزنش میکردند.
لائم یعنی سرزنش کننده و ملامتگر چنانکه در آیه مورد بحث فرمودند:
وَ لا یَخافُونَ لَوْمَۀَ لائِمٍ یعنی از سرزنش سرزنش کنندگان نمیهراسند لوّام یعنی بسیار سرزنشکننده چنانکه در آیه 2 سوره قیامت
میفرماید: وَ لا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَۀِ یعنی سوگند یاد میکنم به نفس بسیار سرزنش کننده. ملیم یعنی سرزنش کننده چنانکه در آیه
142 سوره صافات میفرماید: فَالْتَقَمَهُ الْحُوتُ وَ هُوَ مُلِیمٌ یعنی پس ماهی یونس را بلعید در حالی که خود را ملامت میکرد.
ملوم یعنی ملامت شده چنانکه در آیه 6 سوره مؤمنون میفرماید: فَإِنَّهُمْ غَیْرُ مَلُومِینَ یعنی پس آنها از سرزنششدگان نیستند.
، ص: 429
[سوره المائدة ( 5): آیه 55 ] .... ص : 429
اشاره
( إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ ( 55
ترجمه و شرح .... ص : 429
خداوند متعال در این آیه مبارکه جامعه مسلمانان را مورد خطاب قرار داده و میفرماید:
متولّی مصالح امور و مدبّر کارهاي دین و دنیاي شما که بر شما ولایت و اولویت دارند و اطاعتشان بر شما مسلمانان فرض و واجب
صفحه 189 از 214
است فقط منحصر بخداي تعالی و رسول خدا که امر خدا را بمردم میرساند و طبق امر و دستور او عمل و ابلاغ مینماید و کسانی
که ایمان به خدا و رسول آوردهاند آنهم نه تمام مؤمنان بلکه مؤمنانی که نماز را بطور تامّ و کامل و مراعات حدود و شرایط آن بر
پا میدارند و در حالت رکوع زکاة میدهند.
(55)
، ص: 430
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 430
حق نماید وصف آن کو در کمال بر خلافت لایق است از ذو الجلال
غیر از این نبود که اولی بر شما بالتصرف حق بود در هر دو جا
هم رسولش وانکسان که مؤمنند بر خدا و بر رسولش موقنند
وصفشان این است در سیر صفات که بپا دارند ارکان صلاة
میکنند ارفاق در وقت رکوع بر مساکین بهر تکمیل خضوع
نیست ایشان را منافی طاعتی طاعت دیگر چو آید نوبتی
نه منافی یعنی آن انفاقشان با حضور قلب و استغراقشان
بهر ایشان است یکسان فرق و جمع نی که مانع دید عین آید ز سمع
تا نگوئی بد حضور ار بر کمال چون شنید از سائل او بانک سؤال
گر مساوي نیست او را جمع و فرق شمس نبود هست نورش نور برق
آنکه پنداري تو غیر از برق نیست یا دیگرها در نمودش فرق نیست
گر بتابد تابش او یک دم است ذو التصرف آفتاب عالم است
اختلافی نیست کس را در وقوع ز اینکه حیدر داد خاتم در رکوع
لفظ جمع ار گفت بر تعظیم بود هم ز بهر مؤمنان تکریم بود
وصف کلرا کرده حق با جزئها تا نباشد قطرهها از یم جدا
آن ولیّ ذو التصرّف بالعیان هست یعنی در میان مؤمنان
وصف او این است اندر امتیاز که دهد خاتم بسائل در نماز
مؤمنان متّقی در معرفت تا شناساندش بر این خلق و صفت
زان که او در این عمل مخصوص بود در ولایت از خدا منصوص بود
(55)
، ص: 431
شأن نزول .... ص : 431
تفسیر برهان از محمّد بن یعقوب کلینی پس از شش واسطه از امام جعفر صادق علیه السّلام نقل کرده که آن حضرت فرمودند:
صفحه 190 از 214
منظور از آیه إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ یعنی کسانی که احق و سزاوار است بامور و انفس و اموال شما همانا خدا و رسول و نیز
کسانیاند که ایمان آورده باشند و در حال نماز زکوة بهپردازند و مقصود علی و اولاد او یعنی ائمّه اطهار علیهم السلاماند و امیر
المؤمنین در نماز خود در حالتی که دو رکعت آن را بجاي آورده بود در حال رکوع حلّه زیباي خود را که قیمت آن هزار دینار بود
و پیامبر اکرم باو پوشانیده بود بسائلی داد که در حال نماز به علی علیه السّلام سلام کرد و گفت السلام علیک یا ولیّ اللّه به مسکین
و بیچارهاي مانند من تصدّق نما علی علیه السّلام حلّه خویش را بطرف او افکند و با دست باو اشاره فرمود که آن را بردارد سپس
این آیه نازل گردید.
حلّه مزبور را نجاشی پادشاه حبشه به پیامبر هدیه کرده بود و پیامبر نیز آن را به علی داده بود.
تفسیر علیّ بن ابراهیم بعد از سه واسطه از ابو حمزه ثمالی او نیز از امام محمّد باقر علیه السّلام نقل کرده که قومی از یهود نزد پیامبر
آمدند که از جمله آنها عبد اللّه سلام بود سپس این آیه نازل گردید: پیامبر اکرم پس از نزول این آیه از منزل بیرون آمد و بطرف
مسجد رفت در ، ص: 432
این هنگام سائلی از مسجد بیرون میآمد پیامبر از او سؤال کرد آیا کسی بتو چیزي بخشیده است عرض کرد بلی یا رسول اللّه این
شخص که نماز میگذارد بمن بخشیده است پیامبر اکرم وقتی باو توجّه نمود دید علیّ بن ابی طالب است.
ابو بکر رازي در کتاب احکام القرآن بنا به حکایتی که مغربی از او نموده است.
و نیز مجاهد و سدّي و طبري و رمّانی گفتهاند این آیه در شأن علی بن ابی طالب علیه السّلام نازل گردیده هنگامی که در حال
رکوع انگشتري خود را بعنوان صدقه به فقیري داده بود چنانکه امامین باقر و صادق علیهما السّلام و همچنین همه علماء اهل البیت
روایت نمودهاند.
جابر بن عبد اللّه گفته: عبد اللّه بن سلام خدمت پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله رسید و عرض کرد یا رسول اللّه قومی از قبیله بنی
قریظه و بنی نضیر مهاجرت کردند و از ما جدا شدند و دیگران سوگند یاد کردند که دیگر با ما همنشینی نکنند و ما بواسطه دوري
منازلمان نمیتوانیم با یاران تو مجانست و همنشینی کنیم و از این رویداد شکایت کردند پس این آیه نازل شد. پیغمبر اکرم صلّی
اللّه علیه و آله این آیه نازل شد. پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله این آیه را تلاوت فرمود او عرض کرد من خشنودم که اولیاء ما
خدا و رسول او و مؤمنان هستند.
طبرانی از علماي عامه در کتاب اوسط از عمّار یاسر نقل کرده که فقیري نزد علیّ بن ابی طالب علیه السّلام در حالتی که مشغول
نماز بود توقف کرد و چیزي از او خواست علی علیه السّلام انگشتري خود را بیرون آورد و به فقیر مزبور داد سپس این آیه نازل
گردید.
، ص: 433
[سوره المائدة ( 5): آیه 56 ] .... ص : 433
اشاره
( وَ مَنْ یَتَوَلَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُونَ ( 56
ترجمه و شرح .... ص : 433
صفحه 191 از 214
خداوند متعال پس از اینکه ولایت خود و رسول و امیر المؤمنین را معیّن فرمود تکلیف مؤمنین را که مخاطب به کلمه (کم) از جمله
انّما ولیّکم بودند معیّن میفرماید: که بر شما واجب و حتم است که ولایت اینها را قبول نموده و تسلیم اوامر و دستوراتشان باشید.
این آیه در حقیقت دلالت بر حصر دارد بطوري که آیه: إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ نیز دلالت بر حصر دارد یعنی این آیه نیز مفاد اثبات و دیگر
مفاد سلب دارد مفاد اثباتی آن است که فقط کسانی از حزب اسلام و پیرو مکتب قرآن خواهند بود که ولایت رسول و وصی او را
بپذیرند و از احکام قرآن پیروي نمایند این گروه بحقیقت پیرو مکتب قرآن هستند و الف لام در جمله و الذین آمنوا اشاره به آیه:
إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا میباشد و مفاد سلبی آن است که هر که ولایت رسول گرامی و یا وصیّ او را نپذیرد و در
مقام تمرّد بر آید از پیروان مکتب قرآن بشمار نخواهد آمد.
اینک میفرماید: ، ص: 434
کسیکه خدا را دوست بدارد و او را ولیّ خود بداند و بطاعتش قیام کند و رسول خدا را دوست بدارد و او را هم اولی از خود
بشناسد و پیروي اوامر او را نماید و مؤمنان را دوست بدارد یعنی مؤمنین که در آیه قبل توصیف شد به این که او را نصرت کند و
ولایت او را شرط ایمان بداند داخل در حزب خداست و ناجی و رستگار است و بدانید که حزب خدا و گروه منتسب بخدا یعنی
یاران خدا بر دشمنان خود پیروز و غالبند.
إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُمْ وَ یُثَبِّتْ أَقْدامَکُمْ.
در حقیقت این آیه جامعه مسلمانان را سخت تهدید نموده و بیان میکند که فقط در صورتی اجتماعات اسلامی در جهان غالب و در
شئون زندگی استقلال دارند و اجتماعات آنان در اقطار جهان متّحد و فشرده و نیروهاي آنان مرتبط و یک هدف خواهند داشت که
همه و همه بطور اتفاق در محور ولی پروردگار و وصی و جانشین پیامبر اسلام براي همیشه دور بزنند و به پرچم قرآن که بدست
خلیفه رسول گرامی علیّ بن ابی طالب علیه السّلام سپرده شده گرد آیند آنگاه در جهان در پرتو تعلیمات او زندگی دسته جمعی و
با استقلال خواهید داشت تا بتوانید آثار کفر و شرك را محو و نابود کنید و گر نه بهرهئی از معنویّت و وحدت اسلام و روح قرآن
نداشته و در انتظار آن نیز نباشید چنانکه اوراق و صفحات روزگار بر آن گواه است.
، ص: 435
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 435
پس هر آنکو دوست باشد بالعیان بر خدا و بر رسول و مؤمنان
مؤمنانی را که دارند آن صفات میدهند اعنی زکوة اندر صلوء
حزب حق پس غالبند ایشان بکار نیستشان از حزب شیطان اضطرار
باشد این تعریض یعنی هر که نیست حزب حق او حزب شیطان قوي است
(56)
شأن نزول .... ص : 435
ابن شهر آشوب از امام محمّد باقر علیه السّلام نقل کرده که این آیه در باره علیّ بن ابی طالب علیه السّلام نازل گردیده است. و
تفسیر برهان نیز این شأن نزول را نقل کرده است.
صفحه 192 از 214
ابن بابویه پس از چهار واسطه از ابو الجارود و او نیز از امام محمّد باقر علیه السّلام نقل کرده که آن حضرت فرمودند: عدّهاي از
یهودیان که مسلمان شده بودند نزد پیامبر اکرم آمدند که از زمره آنها عبد اللّه بن سلام و اسید بن ثعلبه و بنوشته کتاب وافی اسد
بن ثعلبه و ابن یامین و ابن صوریا بودند گفتند یا نبیّ اللّه موسی بعد از خود به یوشع بن نون وصیّت کرد بما بگو که بعد از تو چه
کسی وصیّ شما خواهد بود سپس ، ص: 436
آیه: إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ نازل گردید. بعد از نزول این آیه پیامبر فرمود برخیزید همه از جا برخاستند و بطرف مسجد رفتند و در
همین موقع بود که سائلی از مسجد بیرون آمد پیامبر از او پرسید اي سائل آیا کسی بتو چیزي بخشیده است عرض کرد بلی یا رسول
اللّه این انگشتري را بمن بخشیدهاند پیامبر اکرم فرمودند: چه کسی بتو بخشیده است سائل گفت این مرد که مشغول نماز است و
اشاره بسوي علی علیه السّلام نمود پیامبر فرمود در چه حالتی بتو بخشیده؟ گفت در حالتی که در رکوع بوده است سپس پیامبر
تکبیر گفت و تمام اهل مسجد تکبیر گفتند سپس پیامبر فرمود اي مردم علیّ بن ابی طالب بعد از من ولیّ امر شما است مردم گفتند
یا رسول اللّه ما خشنودیم بخدائی پروردگار ما و به رسالت و نبوّت پیامبر ما و بپذیرفتن اسلام که دین ما است و به ولایت علیّ بن
ابی طالب ولیّ ما سپس این آیه نازل گردید.
چنانکه تفسیر برهان نیز نوشته است و پیامبر آیه: وَ مَنْ یَتَوَلَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُونَ را خواند یعنی هر
کس خدا و فرستاده او و کسانی که گرویدهاند ولی خود گرداند او حزب اللّه است و همانا حزب اللّه غلبه کنندگان هستند و تمام
مفسّران اعم از شیعی و سنّی شأن نزول این دو آیه را با توضیحی بیشتر در باره دادن انگشتري طلا از طرف مولاي متّقیان علیّ بن
ابی طالب به سائل در حالی که در رکوع بودند ذکر نمودهاند چنانکه تفسیر مجمع البیان نیز ذکر نموده است.
، ص: 437
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 437
قوله تعالی، فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُونَ.
حزب- یعنی دسته و گروه.
مورد استعمال این کلمه در قرآن مجید نشان میدهد که وحدت عقیده و هدف در آن ملحوظ است و گر نه هر دسته و جماعت را
حزب نگویند.
چنانکه در آیه 22 مجادله میفرماید:
أَلا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ.
پیداست که حزب اللّه و انصار خدا در صورتی است که داراي هدف واحد و ایمان واحد باشند.
حزب الشیطان کسانیاند که از اغواهاي شیطان تبعیّت میکنند.
چنانکه در آیه 19 سوره مجادله میفرماید:
أَلا إِنَّ حِزْبَ الشَّیْطانِ هُمُ الْخاسِرُونَ جمع حزب، احزاب است.
چنانکه در آیه 17 سوره هود میفرماید:
وَ مَنْ یَکْفُرْ بِهِ مِنَ الْأَحْزابِ فَالنَّارُ مَوْعِدُهُ و جنگ احزاب از آن جهت باین نام نامیده شده که دستههاي قریش، غطفان، اسد، و یهود
در جنگ با رسول خدا هم کلام شدند و به مدینه لشکر کشیدند و علّت تسمیه سوره احزاب نیز همان است.
چنانکه در آیه 22 سوره احزاب میفرماید: ، ص: 438
صفحه 193 از 214
وَ لَمَّا رَأَ الْمُؤْمِنُونَ الْأَحْزابَ قالُوا هذا ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ.
کلمه حزب و احزاب در ضمن آیات قرآن بمعانی مختلفی بکار برده شده از آن جمله است:
1) حزب یعنی پیرو هر دینی، چنانکه در آیه 53 سوره مؤمنین میفرماید: )
کُلُّ حِزْبٍ بِما لَدَیْهِمْ فَرِحُونَ- یعنی پیروان هر دینی بآنچه که مورد پسند آنهاست دل خوش کردند.
2) بمعنی لشکر چنانکه در آیه 22 مجادله میفرماید: )
أَلا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ یعنی اي اهل ایمان بدانید که لشگر خدا رستگاران عالم هستند.
3) احزاب بمعنی کفّار بنی امیّه و بنی مغیره است چنانکه در آیه 36 سوره رعد میفرماید: )
وَ مِنَ الْأَحْزابِ مَنْ یُنْکِرُ بَعْضَهُ- یعنی جماعتی از کفّار بنی امیّۀ و بنی مغیره و آل ابی طلحه بعضی از آیات قرآن را انکار میکنند.
4) بمعنی ترسایان نسطوري و مار یعقوبی و ملکانی است. )
چنانکه در آیه 65 سوره زخرف میفرماید:
فَاخْتَلَفَ الْأَحْزابُ مِنْ بَیْنِهِمْ- یعنی بین ترسایان نسطوري و مار یعقوبی و ملکانی اختلاف پدید آمد.
5) بمعنی کفّار قوم نوح، عاد و ثمود، فرعون، قوم لوط و اصحاب ایکه است. )
چنانکه در آیه 12 و 13 سوره ص میفرماید:
کَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَ عادٌ وَ فِرْعَوْنُ ذُو الْأَوْتادِ وَ ثَمُودُ وَ قَوْمُ لُوطٍ وَ ، ص: 439
أَصْحابُ الْأَیْکَۀِ أُولئِکَ الْأَحْزابُ
.یعنی اي پیامبر پیش از این مشرکان هم، در گذشته قوم نوح و طایفه عاد و فرعون که صاحب قدرت بود آیات خدا را تکذیب
نمودند و قوم ثمود و لوط و اصحاب ایکه که داراي لشگرهاي بسیار بودند، هم پیامبران و آیات خدا را تکذیب کردند.
6) بمعنی قبیله ابو سفیان است که روز خندق با پیامبر اکرم در سه مکان مختلف کارزار کردند، چنانکه در آیه 10 سوره احزاب )
میفرماید:
إِذْ جاؤُکُمْ مِنْ فَوْقِکُمْ وَ مِنْ أَسْفَلَ مِنْکُمْ یعنی یاد آورید وقتی را که در جنگ خندق لشگر کفّار قبیله ابو سفیان از قسمت بالا و
پائین محلّ جنگ بر شما حملهور شدند.
و کلمه احزاب یازده مرتبه در ضمن آیات قرآن بکار برده شده که همه در مقام ذمّ اهل کتاب و مشرکین و تکذیب کنندگان
پیامبران است.
، ص: 440
توضیحات .... ص : 440
قوله تعالی: لا تَتَّخِذُوا الْیَهُودَ وَ النَّصاري أَوْلِیاءَ.
تفسیر مجمع البیان در ذیل این آیه نوشته: نام یهود و نصاري در اینجا آورده شده است چون دیگر کافران هم مثل آنها هستند و
نباید دوستشان داشت و مقصود از کلمه اولیاء آن است که بوسیله دوستی کمک و یاورشان بشوند.
یکی از مفسّرین نوشته کلمه لا تتّخذوا که نهی است براي همیشه نهی میکند یعنی از دوستی نمودن با یهودیان تا بقیامت جلوگیري
مینماید و علّت اینکه این آیه فقط از دوستی با یهودیان جلوگیري میکند این است که کفّار دیگر مانند اهل کتاب با مسلمین
محشور نبودند و گر نه فرقی بین اهل کتاب و کفّار در این باره نخواهد بود.
چنانکه در باره این آیه 61 همین سوره نیز فرموده است.
صفحه 194 از 214
مفسّر دیگر نوشته: ذکر یهود و نصاري با اینکه تمام کفّار و مشرکین و معاندین و مخالفین و سایر مذاهب باطله و اهل بدع و
ضلالت در این حکم مشترکند و باید مؤمنین از آنان تبرّي بجویند و مورد لعن و طرد قرار دهند و با آنها کمال عداوت را داشته
باشند بخاطر این است که در زمان نزول این آیه کفّاري که اطراف مسلمین بودند مشرکین یهود و نصاري بودند امّا مشرکین که
دائما در جنگ و قتال با مسلمین بودند توهّم اینکه مسلمانان با آنها اظهار مودّتی بکنند ، ص:
441
نبود فقط یهود و نصاري بودند بتوهّم اینکه در دفع مشرکین با آنها مساعدت میکنند لذا فقط اسم یهود و نصاري ذکر شده است.
قوله تعالی: بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ.
بیگانگان گر چه در باره امور زندگی و اخلاقی با یکدیگر اختلاف دارند امّا در باره مبارزه با اصول و ارکان اسلام هم مرام هستند
و یگانه هدف آنان معارضه با دین اسلام و جلوگیري از نشر آن است زیرا اساس زندگی و سیرت بیگانگان بر خود پرستی و پیروي
از تمایلات است ولی اساس و برنامه اسلام بر خدا شناسی و خدا پرستی و فضیلت خلقی و تأمین سعادت ابدي است لذا رفاقت و
دوستی فرد مسلمان با بیگانه در حقیقت سبب وحدت عقیده و مرام و پیروي از بیگانگان میباشد و بمنزله فردي است که در
اجتماعات بیگانه عضویت یافته و همنشین و هم مرام آنها باشد آنگاه سلب نشر عادات آنان در جامعه مسلمانان خواهد شد و در آیه
هم آنان را اهل کتاب نخوانده از نظر اینکه مرام آنها بهیچ وجه با دستورات آسمانی شباهت ندارد.
قوله تعالی: وَ مَنْ یَتَوَلَّهُمْ مِنْکُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ.
تفسیر مجمع البیان مینویسد: یعنی هر کس آنها را یاور خود بداند کافر است و باید از او دوري کنند.
ابو الفتوح در ذیل این آیه مینویسد: هر کس عمل ملّتی را بهپسندد چه خوب و چه بد چنان است که خود دست بآن کار برده
است. چنانکه پیغمبر اکرم نیز فرموده است که رابطه مسلمانان مانند وسائل ساختمان است که هر یک دیگري را تقویت میکند زیرا
مسلمانان یک روح هستند در چند بدن. ، ص: 442
تنویر المقباس ابن عبّاس مینویسد: یعنی هر کس یهودیها مسیحیها را دوست دارد در ولایت و اختیار آنها است و در حفظ و امان
خدا نخواهد بود.
روح البیان در ذیل این آیه نوشته است: مقصود دوستی در دین و اتحاد در عقیده است و گر نه آمیزش در معاملات و مشاغل
زندگی با اختلاف در عقیده و دین ممنوع نیست.
تفسیر المیزان نوشته مقصود از دوستی رابطهي روحی و تأثیر اخلاقی است که نتیجه آن تغییر حال و میل مسلمان بکفر و بیدینی
است و مستلزم عوض شدن روح اجتماعی دین و سعادت اخروي است و معنی جمله و من یتولّهم تا آخر این است هر که دوست
یهود و مسیحی شود یک دستهاي از آنها است و مقصود از این عضویّت آن است که ایمان داراي مراتب است بعضی خالص است
و بعضی بدوستی اغیار مخلوط و تیره است و همین ایمان تیره و مخلوط در جملهي فی قلوبهم مرض معرّفی شده است.
قوله تعالی: إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ.
تفسیر المیزان مینویسد: یعنی نتیجهي دوستی با یهودي و مسیحی این است که از راه مستقیم اسلام منحرف میشوند و مانند آنها
بخود ستمکار میشوند و به آنجا میروند که آنها رفتهاند:
قوله تعالی: فَتَرَي الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ یُسارِعُونَ فِیهِمْ.
منظور این آیه از افرادي که میفرماید: قلبشان مریض است عبد اللّه بن ابی و یارانش میباشد و مراد از مریضی قلب آنان نیز منافق
بودنشان میباشد که اسلام را قلبا نپذیرفته بودند و اسلام آنان فقط ، ص: 443
بصرف زبان بود و آنها بخاطر این در میان میشتافتند تا بتوانند از ثروت و اموالشان بهرهمند گردند و منافقین براي اینکه مسلمین را
صفحه 195 از 214
براي روز احتیاج با خود داشته باشند و اگر ورق برگردد از موقعیّت اسلام سوء استفاده کنند میگویند ما میترسیم قدرت بدست
آنها بیفتد و گرفتار شویم امّا خداوند در پاسخ آنها میفرماید: همانطور که آنها احتمال میدهند روزي قدرت بدست یهود و نصاري
بیفتد این احتمال را نیز باید بدهند که ممکن است سر انجام خداوند متعال مسلمین را پیروز کرده و قدرت بدست آنها بیفتد و این
منافقان از آنچه در دلشان پنهان کردهاند پشیمان شوند.
خلاصه پروردگار با نزول این آیه اهل ایمان را بفتح و ظفر یا امري که موجب اعزاز آنها و اذلال کفّار باشد امیدوار ساخت و
عربستان تحت تسلّط مسلمانان درآمد و حکم خدا بجلاء وطن یهود و قتل آنها صادر شد و اهل نفاق از مکنونات قلبیه خود نادم و
پشیمان شدند لکن پشیمانی در این موقع براي آنها سودي نداشت لذا نام آنان در صفحات تاریخ به زشتی باقی ماند.
قوله تعالی: وَ یَقُولُ الَّذِینَ آمَنُوا أَ هؤُلاءِ الَّذِینَ أَقْسَمُوا بِاللَّهِ.
مفسرین گفتهاند که آیه مقول قول مؤمنین است که پس از فتح مکّه گفتند سرّ منافقین آشکار گردید که اینها بجدّیت قسم یاد
میکردند که ما با شمائیم و مؤمنیم و یاور شما هستیم و خبرهاي کفّار را براي شما میآوریم و الأن دروغ و نفاقشان ظاهر گردیده و
اعمال منافقین حبط گردید، یعنی بر اعمال نیکشان نیز اثري مترتّب نمیگردد و فانی و زائل گشته و از زیانکاران محسوب
میگردند زیرا ، ص: 444
سر انجام بسوي نفاق و شرك روي آوردند لذا نتایج آن اعمال نیز بر باد میرود.
گر چه این آیه سخن از منافقین زمان خود میگوید ولی در عین حال از کلمه یقول که مضارع و براي استمرار میباشد استفاده
میشود.
اینگونه افراد در هر زمان بوده و خواهد بود و تردیدي نیست که این نوع اشخاص پس از اندکی کامرانی طعمه عذاب غلیظ و
شدیدي خواهند شد. چنانکه خداوند متعال در آیه 23 سوره لقمان میفرماید:
نُمَتِّعُهُمْ قَلِیلًا ثُمَّ نَضْطَرُّهُمْ إِلی عَذابٍ غَلِیظٍ.
لذا امروز مسلمانان باید بیش از هر وقت باین نداي قرآن گوش داده و جز به نیروي خود تکیه نکنند زیرا هیچ بعید نیست که این
نوع اشخاص در لحظات حسّاس با دشمن همکاري کرده و باقیمانده نیروي اسلام را نیز از بین بهبرند.
قوله تعالی: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا مَنْ یَرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دِینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ أَذِلَّۀٍ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّةٍ عَلَی الْکافِرِینَ.
تاریخ اسلام گواه است که تعلیمات مکتب قرآن در اجتماعات بشر آثار زیادي گذاشته و همواره تأثیر خواهد کرد و جامعه بشر را
بسوي رشد فکري و کمال سوق داده و همواره رهبري میکند، گر چه بشر بر حسب طبع همواره پیرو تمایلات است و برتري و کمال
را فقط در تأمین وسائل زندگی میداند و پس از آنکه بشر در انواع حرفهها و تهیّه وسائل زندگی رشد نموده و بکشف بعضی از
اسرار طبیعت نایل گشته ناگزیر فریفته و سرگرم آنها شده جز به مادّیات علاقه نخواهد ، ص:
445
داشت و از توجّه بحقایق باز خواهد ماند و در اثر تزاحم مصالح میان اقوام و اجتماعات بشر عداوت و زد و خورد رخ خواهد داد،
فساد و اختلاف جهان را فرا گرفته و زندگی بشر را بخطر میافکند آنگاه اصلاح اساسی و جستجوي آرامش و صلح جهانی جز در
راه فضائل اخلاقی نخواهد بود و بحکم فطرت هر موجودي گواه بر وحدانیت و یگانگی پروردگار است و نظم جهان مسیر بشر را
تنها به سوي خدا شناسی و خدا پرستی تعیین میکند و نظم و تعلیم و تربیت بشر گروهی را بر میانگیزد که از مکتب قرآن استفاده
کامل نمایند و باهل ایمان خاضع و فروتن بوده و از بیگانگان بینیاز باشند و از ملامت و سرزنش غباري بر آینه دلهاي آنان ننشیند.
تفسیر مجمع البیان مینویسد: چون از پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله معنی این آیه را پرسیدند دست خود را بر شانهي سلمان زد و
فرمود مقصود این و ملّت این است سپس فرمود: اگر دین آویخته بر عقد پروین باشد گروهی از مردم ایران آن را بدست خواهند
صفحه 196 از 214
آورد.
برخی از مفسّرین نیز نوشتهاند مقصود از این آیه حضرت علی علیه السّلام و یاران اوست که در بصره و صفّین و نهروان جنگ
کردند. و در جنگ خیبر نیز پیامبر اکرم آن حضرت را به همین جملههاي آیه فرمودند.
عدّهاي از مفسّرین نیز نوشتهاند: مقصود آیه هر کسی است که داراي این خصوصیت باشد تا روز قیامت لکن علیّ بن ابراهیم بن
هاشم گفته که این آیه براي معرّفی مهدي موعود و یاران وي میباشد که در برابر آنانکه از آئین حق و عدالت مرتد شدهاند با تمام
قدرت ، ص: 446
میایستند و جهان را پر از ایمان و عدل و داد میکنند.
در خاتمه باید گفت که این آیه مبارکه یک مفهوم کلّی و جامع را بیان کرده که حضرت علی علیه السّلام یا سلمان فارسی یا
حضرت مهدي عجّل اللّه فرجه مصداقهاي مهمّ آن میباشند و کسان دیگري که این برنامهها را تعقیب میکنند نیز شامل میشود هر
چند در روایات نامی از آنها برده نشده باشد.
قوله تعالی: إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا.
باید دانست که ولایت رسول گرامی بر مسلمانان از سه جهت است:
-1 تأسیس مکتب قرآن و اخذ احکام الهی از طریق وحی و دعوت بآن مکتب.
-2 نظارت و سرپرستی بر امور مسلمانان و تأمین مصالح آنان.
-3 هدایت و رهبري پیروان مکتب قرآن از طریق باطن زیرا هم چنانکه پیامبر نسبت بظاهر اعمال و اخلاق مردم پیشوا و رهنماست
در باطن نیز پیشوائی آنها را دارد که از طریق باطن و سر اختیاري آنها را بسوي خداوند متعال سوق دهد و از جمله بصیرت او بر
عقاید و افعال مردم از طریق شهود باطنی اوست.
ضمنا بمنطق آیه مورد بحث پروردگار متعال سمت ولایت علیّ بن ابی طالب علیه السّلام را پس از رسول اکرم بر مسلمانان مقرّر
فرموده و هر سه جهت ولایتی که براي پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله مقرّر نموده براي وصیّ و تالی او نیز مقرّر فرموده است که
عبارت از:
-1 تبلیغ احکام و سنّت رسول. ، ص: 447
-2 ولایت و تصدّي امور عامّه و تأمین مصالح مسلمانان.
-3 پیشوائی باطنی و رهبر معنوي نسبت بمردم که شهادت و گواهی در باره عقاید و اعمال آنها از لوازم آن است و همچنین در
جمله انّما ولیکم به یک نسق لفظ جلاله و کلمه رسول و جمله موصول ذکر شده و بطور حصر هر سه را ولی بر مسلمانان معرفی
نموده است با تفاوت ذاتی که ساحت پروردگار دارد.
ولایت رسول و وصیّ او نیز بطور موهبت از شئون تدبیر پروردگار در باره مسلمانان است و همچنین ولایت و فرمانروائی بر
مسلمانان را از هر فرد و اجتماعی سلب نموده است و اگر ولایتی که براي شخص وصی در جمله و الّذین آمنوا مقرّر شده غیر از
ولایتی باشد که براي رسول اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم مقرّر گشته و باید کلمه ولیّکم تکرار شده باشد و گفته شود و ولیّکم
الذین آمنوا تا بتوان بولایت دیگري آن تفسیر کرد.
چنانکه در آیه 61 سوره توبه گفته شده: قُلْ أُذُنُ خَیْرٍ لَکُمْ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ یُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِینَ.
چون جمله یؤمن در این تکرار شده لذا دو سنخ ایمان از آن استفاده میشود یکی ایمان و انقیاد نسبت بساحت پروردگار و دیگر
بمعناي تصدیق گفتار اهل ایمان است.
تفسیر مجمع البیان نوشته: این آیه دلیل روشنتري است بر انحصار امامت بعد از پیامبر اکرم به علی علیه السّلام زیرا ثابت شده است
صفحه 197 از 214
که مقصود از ولی کسی است که لازم است بر مردم از او اطاعت کنند و نظر او را در کارهاي عمومی بر دیگران مقدّم بدارند و
عموم مفسّرین ، ص: 448
نوشتهاند:
مقصود از جمله و الّذین آمنوا علیّ بن ابی طالب علیه السّلام است لذا علی واجب الاطاعۀ و اختیاردار مردم است. و ضمنا علماء باین
آیه استدلال کردهاند که اگر در حال نماز کار کم غیر از اعمال نماز انجام شود نماز باطل نمیشود و جایز است انسان در حال نماز
زکوة خود را به فقیر بدهد.
اگر کسی بگوید چگونه کلمه الذین که براي جمع است چگونه قابل تطبیق بر یک شخص مانند علی علیه السلام میباشد جواب
گفته میشود که در ادبیات عرب مکرر دیده میشود که از مفرد بلفظ جمع تعبیر آورده شده است از آن جمله است در آیه مباهله که
از کلمه نسائنا که بصورت آورده شده فقط فاطمه زهرا علیها السلام اراده شده است.
قوله تعالی وَ مَنْ یَتَوَلَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُونَ.
در این آیه مبارکه بر معنی ولایت قرینه دیگري است زیرا تعبیر به حزب اله و غلبه آن مربوط بحکومت اسلامی است نه یک دوستی
ساده و عادي و این خود نشانگر آن است که ولایت در آیه بمعنی سرپرستی و حکومت و زمامداري اسلام و مسلمین است زیرا
مفهوم کلمه غالبون این است که افراد مغلوبی در کار باشد در صورتی که اگر کلمه ولیکم و یتول اللّه را که در این آیه و آیه قبل
آمده است بمعناي دوست بگیریم غالب و مغلوبی مورد ندارد.
و کلمه حزب عبارت از جماعتی است که یک رأي و یک عقیده و یک مسیر باشند و حزب الهی نیز عبارت از جماعتی است که
در این ، ص: 449
مسیر هم رأي و هم عقیده باشند و در مقابل حزب شیطان که در آیه 19 سوره مجادله و آیه 22 همین سوره میفرماید:
أُولئِکَ حِزْبُ الشَّیْطانِ أَلا إِنَّ حِزْبَ الشَّیْطانِ هُمُ الْخاسِرُونَ- أُولئِکَ حِزْبُ اللَّهِ أَلا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ تابع دستورات الهی در
مقابل حزب شیطان باشند و مراد از غلبه در آیه مورد بحث همان فلاح است که رستگاري و آخرت است و بکمال وضوح از این
آیات استفاده میشود که کسانیکه بعد از رحلت پیامبر اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم زیر بار ولایت علی بن ابی طالب علیه السلام
نرفتند حزب شیطان هستند چنانکه اوراق و صفحات روزگار بر آن گواه است.
، ص: 450
روایات .... ص : 450
1) عیاشی ذیل آیه: لا تَتَّخِذُوا الْیَهُودَ وَ النَّصاري أَوْلِیاءَ. )
از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام روایت کرده که آن حضرت فرمودند: هر کس آل محمّد را دوست بدارد و ایشان را بر
تمام مردم روي زمین بخاطر پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم مقدم بدارد پس آن شخص با آل محمّد میباشد و به منزله
آنهاست نه عین آنان چنانکه خداوند متعال میفرماید: وَ مَنْ یَتَوَلَّهُمْ مِنْکُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ چنانکه خداوند متعال از حضرت ابراهیم علیه
السلام حکایت میکند که وي گفت: فَمَنْ تَبِعَنِی فَإِنَّهُ مِنِّی یعنی هر که از من پیروي کند او بمنزله اهل من میباشد.
2) ابی بصیر در ذیل آیه: أَ هؤُلاءِ الَّذِینَ أَقْسَمُوا بِاللَّهِ از امام محمّد باقر علیه السلام روایت کرده که آن حضرت فرمودند: )
حکم بن عینیّه و سلمه و ابا مقدام بیشتر از کسانی را که گمراه شدهاند گمراه کردند و آنها در مصداق این آیه که میفرماید:
وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ بِالْیَوْمِ الْآخِرِ وَ ما هُمْ بِمُؤْمِنِینَ داخل هستند و نیز داخل آیه و اقسموا بالله میباشند.
3) طبرسی از امام محمد باقر و امام جعفر صادق علیهما السلام روایت کرده که فرمودند آیه: )
صفحه 198 از 214
مَنْ یَرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دِینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ در باره ، ص: 451
امیر المؤمنین و اصحاب با وفایش که در جنگ بصره در رکاب آنحضرت جهاد میکردند نازل شده و این آیه خطاب باصحاب
پیغمبر است آنانکه حقوق آل محمد را غصب نمودند و از دین اسلام خارج شدند بزودي اصحاب حضرت حجت علیه السّلام
میآیند و با آنها جهاد میکنند و از هیچ چیز ترس و واهمه ندارند.
4) عیاشی از سلیمان بن هارون روایت کرده که وي گفت: )
بحضور امام جعفر صادق علیه السلام عرض کردم بعضی از مردم گمان میکنند که شمشیر پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم
نزد عبد اللّه میباشد؟ فرمود بخدا قسم نمیدانند و آن را ندیدهاند مگر در حضور حضرت امام حسین علیه السلام و صاحب شمشیر
معین است و این مردم شما را بطرف راست و چپ نبرند بخدا قسم اگر اهل آسمانها و زمین جمع شوند و بخواهند آن شمشیر را از
راهش که حضرت حجّ ۀ بن الحسن علیه السلام میباشد بگیرند قدرت و توانائی ندارند و اگر تمام اهل عالم کافر شدند خداوند
بوجود مقدس آنحضرت از آنها انتقام خواهد کشید سپس فرمود آیا نمیشنوي قول خداوند را و آیه مورد بحث را تلاوت کرد.
5) ابن بابویه از حضرت امام باقر علیه السلام روایت نموده که جمعی از یهودیان منجمله عبد اله بن سلام و اسید بن ثعلبه و ابن )
یامین و ابن صوریا اسلام آورده خدمت پیامبر اکرم شرفیاب شدند عرض کردند اي رسول خدا موسی پس از خود بیوشع بن نون
وصیت کرد وصی بعد از شما کیست آنوقت آیه إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ نازل شد پیغمبر اکرم صلی اله علیه و آله و سلم بآنها فرمود برویم
بمسجد همینکه خواستند ، ص: 452
داخل مسجد شوند سائلی را مشاهده کردند پیغمبر از او پرسید آیا کسی در مسجد چیزي بتو عطا نموده؟ عرض کرد بلی اي رسول
خدا آن مردي که مشغول نماز است فرمود در چه حالی بتو عطا نمود عرض کرد در حال رکوع پیغمبر تکبیر گفت و مردم همه
تکبیر گفتند پیغمبر اکرم رو بمردم کرد و فرمود پس از من علی وصی من است و ولی شما است کسانیکه حاضر بودند گفتند
راضی هستیم به پروردگار یکتا و به این که اسلام دین ما و محمد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم پیغمبر و علی بن أبی طالب ولی و امام
ما باشد لذا خدا آیه وَ مَنْ یَتَوَلَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُونَ را نازل کرد.
6) توحید از امام جعفر صادق علیه السّلام نقل کرده که آنحضرت فرمود: روز قیامت پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم میآید در )
صورتی که متشبث بدین خدا است و ما متشبث بدین او هستیم و شیعیان ما متشبث بدین ما هستند پس ما و شیعیان ما حزب خدا
هستیم و حزب خدا غالبانند.
، ص: 453
تجزیه و ترکیب .... ص : 453
قوله تعالی: لا تَتَّخِذُوا الْیَهُودَ وَ النَّصاري أَوْلِیاءَ.
کلمه لا تتخذوا که نهی است براي همیشه نهی میکند یعنی از دوستی با یهودیان و مسیحیان براي همیشه نهی میکند زیرا آیات و
اخبار بعناوین مختلفه دلالت دارد که دوستی و تشبه موجب حشر با همان محبوب و مشبّه به است چنانکه میفرماید:
من احبّ کافرا فقد ابغض اللّه و من ابغض » -« من احبّ حجرا حشره اللّه معه من تشبّه بقوم حشره اللّه معهم » -« المرء مع من احبّ »
قوله تعالی: وَ مَنْ یَتَوَلَّهُمْ اي و من یتخذهم اولیاء. -« کافرا فقد احبّ اللّه
یعنی هر کس با آنها دوستی کند یا آنها را بزرگ و ولی و سرپرست خود قرار دهد.
قوله تعالی: فَتَرَي الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ یُسارِعُونَ فِیهِمْ.
کلمه یسارعون یعنی سارع فیه اي اسرع فیه یعنی شتاب میکنند.
صفحه 199 از 214
کلمه دائرة یعنی خطري که ما را فرا میگیرد و مانند دائرة بشخص احاطه نماید و محیط شود و کلمه عسئ مفاد آن وعده و امر من
عنده عبارت از وسائلی است که نظام آن را اقتضاء کند.
قوله تعالی: حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ اي بطلت و هدرت یعنی اعمالشان بهدر رفت. ، ص: 454
قوله تعالی: مَنْ یَرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دِینِهِ الی آخر ارتداد مجرد رجوع بشرك یا تهود یا تنصر نیست بلکه اگر یکی از ما جاء به النبی علیه
السلام را انکار کرد مرتد میشود. و معنی حدیثی که میفرماید: ارتد الناس بعد رسول الله الا ثلاثۀ او اربعۀ نیز همین معنا است. و از
فاء تفریع و کلمه سوف در این آیه استفاده تراخی میشود یعنی پس از زمانی که اینها مرتد شدند خدا قومی را میآورد که داراي
این صفات میباشند این اختصاص بزمان خاصی ندارد.
قوله تعالی: أَذِلَّۀٍ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ.
اذلۀ مأخوذ از ذلّ است و ذلّ بضم ذال بمعنی هوان و صاحب او را ذلیل مینامند. امّا ذلّ بکسر ذال بمعنی نرمی و لیّن مقابل صعوبت
و شدت است و صاحب او را ذلول میگویند.
قوله تعالی: أَعِزَّةٍ عَلَی الْکافِرِینَ.
کلمه عزت مقابل ذلّ بکسر بمعنی شدت و صعوبت و غلظت است. و اعزة جمع عزیز بمعنی غالب میباشد.
قوله تعالی: یُجاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ- کلمات یحبهم، اذلّۀ، اعزّة و جمله یجاهدون: صفت یکم، دوم، سوّم، و چهارم کلمه قوم میباشند
و جمله و لا یخافون لومۀ لائم نیز از صفات بارزه امیر المؤمنین علی علیه السلام است.
قوله تعالی: إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا- کلمه انّما مرکب از حرف انّ تاکید و ماء نافیه که مفاد آن حصر است یعنی
محققا جز این نیست.
ولیّ صفت مشبهه ولایت بمعنی تدبیر و تصرف در امور است و ، ص: 455
نیز بمعنی کسی است که متولی تدبیر امر کسی باشد چنانکه ولی زن کسی است که متولی تدبیر نکاح او باشد و ولیّ دم کسی
است که مطالبه خون و خونبهاي مقتول کند و سلطان را نیز ولی امر رعیّت خوانند و ولی عهد کسی است که سلطان براي بعد از
خود او را جانشین در امور رعیت میسازد. و اصل در معناي ولی بگفته مبرد بمعناي اولی و احق از دیگران است. اما رسالت به معناي
پیامبري است و رسول بهر یک از فرستادههاي پروردگار گفته میشود و در این آیه بقرینۀ مقام مراد پیامبر گرامی اسلام است.
و جمله و الّذین امنوا عطف به کلمه رسوله و خبر براي جمله انّما ولیّکم میباشد و جمله موصول گر چه عنوان کلی است ولی از نظر
اینکه کسی را که پروردگار تالی پیامبر اسلام بخواند یعنی پس از رسول گرامی او را بسمت ولایت بطور اطلاق معرفی فرماید و
زمام امور مسلمانان را بعهده او واگذارد باید شخص معین و مشخص باشد زیرا منصب ولایت و نفوذ گفتار در باره مسلمانان براي
شخص مبهم و یا اشخاص مجهول لغو و قبیح است و رحمت پروردگار از نقص منزه است لذا باید با دلائل لفظی و غیره آن شخص
را معین و مشخص نماید.
و جمله الّذین یقیمون الصلوة بیان سرگذشتی است که جمله و الّذین آمنوا را تفسیر مینماید و او را میستاید به این که نماز بهترین
شعار اسلام را بپا میدارد و همچنین دادن صدقه بزیر دستان و کمک به نیازمندان بهترین عملی است که مصالح اجتماعی و اخلاقی
را در بردارد از جمله القاء محبت و مواسات با طبقات زیر دست بخصوص ، ص: 456
که حاجت خود را اظهار نمایند.
و جمله و هم راکعون حال است یعنی هنگام نماز بسائل صدقه داد و تذکار این عمل آن شخص را معین و مشخص مینماید قوله
تعالی: وَ مَنْ یَتَوَلَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُونَ.
یتولّ جمله شرطیه و تولّی اسم مصدر بمعناي قبول ولایت و پیروي عملی است.
صفحه 200 از 214
حزب جمعیتی از مردم را گویند که قلوب و اعمالشان متشابه باشد و براي پیشرفت یک مرام و مقصد کار کنند.
چنانکه گفته میشود تحزّبوا اي اجتمعوا. و از جمله فان حزب اللّه هم الغالبون استفاده میشود که جزاء جمله و من یتولّ اللّه جمله فهو
حزب اللّه در تقدیر است.
، ص: